مقدمه ای بر سیر تاریخی بهره مندی از انرژی
مقدمه ای بر سیر تاریخی بهره مندی از انرژی
نظریّه چیست؟ تصویر ذهنی از واقعیّت عینی.
در جهان امروزی هر رشتة علمی، از نظریه های
مختلفی تشکیل یافته و هر نظریه ای هم سه کارکرد اساسی دارد که عبارتند از 1-
کارکرد توصیفی 2- کارکرد تبیینی 3- کارکرد تحلیلی. با اینکه از واژه ی نظریه،
تعریف های گوناگونی شده؛ ولی به نظر می رسد با بیانی ساده، می توان نظریه را اینگونه تعریف
کرد؛ نظریه عبارت است از «تصویر منظّم ذهن از یک پدیده و واقعیّت عینی»؛ به عبارتی وقتی ذهن انسان
با پدیده های طبیعی (مانند آتشفشان و کسوف) و یا با واقعیّت های اجتماعی (از قبیل جشن
و جنگ) رو به رو می شود و آن پدیده ها را از نزدیک با دقّت مشاهده می کند، تصویری از آن پدیده و واقعیت ها
در خود ایجاد می کند که در ساده ترین حالت یک تصویری است که قابلیّت توصیف دارد.
تصویر توصیفی، در واقع پاسخی به «چیستی پدیده و یا ماهیّت واقعیّت» است. این تصویر
ذهنی می تواند در مرحله بعدی کامل تر شود و به یک تصویر تبیینی مبدّل گردد؛ به
عبارتی به پرسش «چرائی پدیده و یا علّت واقعیّت» پاسخ دهد. در مرحله نهائی، نظریه
باز هم می تواند فراگیر شده و یک تصویر تحلیلی از یک پدیده به ما ارائه داده و به
پرسش «چگونگی و سازوکار شکل گیری یک پدیده» پاسخ دهد و در این مرحله است که یک
پژوهشگر می تواند اقدام به پیش بینی کند. تا زمانی که یک دانشمند به سه پرسش اساسی
«چیستی، چرائی و چگونگی» در مورد پدیده ای پاسخ ندهد، نمی تواند وقوع پدیده ای پیش بینی کند.
پیشنهاد: نمابند به جای «سایت» ؛ نماوند به جای «وبلاگ»
پیشنهاد می شود به جای واژه «وب سایت» و یا «سایت»، از واژه فارسی «نمابند» استفاده شود و به نظر می رسد واژه «تارنما» برای سایت مناسب و روان نیست. هم چنین به نظر می رسد بهتر است به جای واژه «وبلاگ» از واژه «نماوند» استفاده شود.
خلاصه کتاب «چارچوب تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی ج . ا. ایران»
فصل اوّل: بحثی نظری در خصوص بررسی سیاست خارجی جوامع در حال نوسازی
پروفسور رمضانی بحث سیاست خارجی ایران را با یک اعتراف دربارة خیزش «انقلاب شناخت» در جمهوری اسلامی شروع می کند و نمود بارز این انقلاب شناخت را در سیمای ترجمه و انتشار شمار بی سابقه ای از مقاله ها و کتاب های مختلف از زبان های گوناگون خارجی به زبان فارسی می بیند. در ادامه ایشان به وجود خلاء پژوهشی در حوزه سیاست خارجی ایران و ضعف نظریه پردازی در مسائل روابط بین الملل اشاره می کند. هم چنین وی فقدان بررسی روشمند تاریخ دیپلماسی ایران را به عنوان سومین عاملی مطرح میکند که ایشان را بر آن داشته تا وارد این حوزه مطالعاتی شود.