چکیده:
خلاصه کتاب «چارچوب تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی ج . ا. ایران»
فصل اوّل: بحثی نظری در خصوص بررسی سیاست خارجی جوامع در حال نوسازی
پروفسور رمضانی بحث سیاست خارجی ایران را با یک اعتراف دربارة خیزش «انقلاب شناخت» در جمهوری اسلامی شروع می کند و نمود بارز این انقلاب شناخت را در سیمای ترجمه و انتشار شمار بی سابقه ای از مقاله ها و کتاب های مختلف از زبان های گوناگون خارجی به زبان فارسی می بیند. در ادامه ایشان به وجود خلاء پژوهشی در حوزه سیاست خارجی ایران و ضعف نظریه پردازی در مسائل روابط بین الملل اشاره می کند. هم چنین وی فقدان بررسی روشمند تاریخ دیپلماسی ایران را به عنوان سومین عاملی مطرح میکند که ایشان را بر آن داشته تا وارد این حوزه مطالعاتی شود.
خلاصه کتاب «چارچوب تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی ج . ا. ایران»
فصل اوّل: بحثی نظری در خصوص بررسی سیاست خارجی جوامع در حال نوسازی
پروفسور رمضانی بحث سیاست خارجی ایران را با یک اعتراف درباره خیزش «انقلاب شناخت» در جمهوری اسلامی شروع میکند و نمود بارز این انقلاب شناخت را در سیمای ترجمه و انتشار شمار بیسابقه ای از مقاله ها و کتاب های مختلف از زبان های گوناگون خارجی به زبان فارسی می بیند. در ادامه ایشان به وجود خلاء پژوهشی در حوزه سیاست خارجی ایران و ضعف نظریه پردازی در مسائل روابط بین الملل اشاره می کند. هم چنین وی فقدان بررسی اسلوبمند تاریخ دیپلماسی ایران را به عنوان سومین عاملی مطرح میکند که ایشان را بر آن داشته تا وارد این حوزه مطالعاتی شود.
در دیدگاه پروفسور رمضانی علوم اجتماعی، منجی فرخنده ای است که با بهره گیری از گونه شناسی وبر در خصوص جوامع و سیاست سنتی و در حال گذرا، به بررسی سیاست خارجی ایران بپردازد. به نظر ایشان الگوهای سنتی تقریباً در فاصله میان ظهور خاندان صفوی در سال 880 شمسی و روی کار آمدن خاندان پهلوی در سال 1304 شمسی رواج داشت و الگوهای در حال گذار نیز در دوره حکومت پهلوی ها بود که کشور را بهطور جدّی در روند نوسازی قرار دادند. ایشان به منظور بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از چارچوب مفهومی «تعامل سه جانبه پویا؛ Dynamic triangular interaction» بهره میگیرد تا بتواند الگوی سه وجهی اوضاع داخلی، نظام بین المللی و سیاست خارجی را به هم پیوند بزند.
وی در بررسی سیاست خارجی ایران از مفهوم «جوامع در حال نوسازی» استفاده میکند و نظام بین المللی را از تاریخی و فرهنگی، غربی میداند؛ به طوری که کشورهای آسیایی و آفریقایی بعداً وارد این نظام شدند و این کشورها در مقدّمات، مفروضات و تجربه های دولت های ملی غرب سهیم نیستند و این تفاوت های فرهنگی و تاریخی در قالب ارزش ها، ایستار ها، فرایندها، ابزارها، راهبردها و سبک های سیاست خارجی این کشورها نمود مییابد. ایشان در ادامه تاکید می کند که موضع کشورهای در حال توسعه در قبال مسائل خارجی مانند ایستار آنها در برابر حقوق بین الملل تفاوت آشکاری با کشورهای غربی دارد.
ایشان به منظور مفهوم پردازی بهتر در کنار مفاهیمی همچون «عدم تعهد»، «جهان سوّم» و «نوسازی» از مفهوم «آزادی عمل» بهره می گیرد. وی آزادی عمل را بهینهسازی آزادی کنش در نظام بین المللی می داند و آن را با عنصر «انتخاب» در نظریه کنش پیوند می زند که در نهایت این انسانها هستند که دست به انتخاب می زنند و به نمایندگی از موجود انتزاعی «دولت» تصمیم می گیرند. در جوامع در حال توسعه تلاش برای دستیابی به آزادی عمل برخاسته از نیاز به ایجاد یا احیای عزّت نفس در مردم است.
نوسازی سیاسی و سیاست خارجی
پروفسور رمضانی سیاست خارجی همه کشورها را در پیوند و تعامل با محیط می داند. اهداف، تواناییها، استراتژیها، ابزارها، فنون، تاکتیکها، سبکها و دستگاه سیاست خارجی، هم چنین تصمیمات، اقدامات و پیامدهای سیاست خارجی همگی در این تعامل نقش دارند و در کنار این مسائل، از پنج بحران نوسازی و توسعه سیاسی یاد میکند که برای درک محیط داخلی کشورهای در حال توسعه حائز اهمیّت است. این بحرانها عبارتند از: 1- بحران هویّت 2- بحران مشروعیّت 3- بحران مشارکت 4- بحران نفوذپذیری 5- بحران توزیع.
ویژگیهای عمده سیاست خارجی یک کشور در حال نوسازی
تلاش کشورهای در حال توسعه برای دستیابی به آزادی عمل، همبستگی نزدیکی با تلاش برای احراز سیاست خارجی نسبتاً فعالتر، پاسخگوتر، متنوعتر، همسازتر، پیچیدهتر و موثرتر دارد که منظور ایشان از مفاهیم «فعال، پاسخگو، متنوع، همساز، پیچیده و موثر» بدین شرح می باشد.
1- وصف فعّال ناظر بر الگوهایی از تلاش پایدار برای به دست گرفتن ابتکار عمل در نظام بین المللی است. این تلاشها تنها تا حدودی در قالب برقراری پیوندهای دوجانبه با دیگر کشورها نمود پیدا می کند.
2- وصف پاسخگو بودن، به وقوف فزاینده به لزوم بهرهمندی از تواناییهای بین المللی برای تاثیرگذاری بر فعالیت های دیگر کشورها در نظام بین المللی اشاره دارد.
3- متنوع بودن، به تلاشهایی اشاره دارد که برای تغییر، متنوع سازی یا حتی قطع پیوندهای قدیمی با قدرتهای استعمارگر پیشین، شرکتهای خارجی و سازمانهای بین المللی صورت می گیرد.
4- منظور از همساز بودن، تطابق بیشتر میان اهداف و وسیله های سیاست است.
5- پیچیده بودن، ناظر بر افزایش نقشها در برابر دیگر کشورها، سازمانهای بین المللی و منطقه ای، و شرکت های خصوصی و دولتی خارجی است.
6- اثربخشی، اشاره به الگوهای پایدار و مداوم صورتبندی و اجرای تصمیمات و اقدامات سیاست خارجی دارد.
مانع اساسی شناخت سیاست خارجی ایران پس از انقلاب اسلامی
پروفسور رمضانی بر این باور است که دو گرایش تحلیلی عمده مانع از شناخت کاملتر سیاست خارجی ایران در دوران پس از انقلاب شده است. گرایش نخست، سیاست خارجی ایران را تصویر آینهای از «سیاست داخلی» آن میداند. گرایش دیگر، به سیاست خارجی ایران عمدتاً از دیدگاه ژئوپلتیک (سیاست جغرافیایی) می نگرد و انقلاب ایران را «انقلاب دوگانه بیگانگی و بیزاری فزاینده» از رژیم شاه و از ایالات متحده نامیده که حاکی از ناخرسندی مردم ایران هم در سطح سیاست داخلی و هم در سطح سیاست خارجی داشته است.
فصل دوّم: سیاست خارجی ایران، جهتگیری های متعارض
الف ـ عدم تعهد ملّتگرایانه: وقتی آیت الله خمینی در 15 بهمن 1357 مهندس بازرگان را به نخست وزیری دولت موقت منصوب کرد، اولویت نخست دولت وی پایان دادن به اتحاد عملی و چاکرمنشانه رژیم شاه با ایالات متحده و استوار ساختن مناسبات دو کشور بر پایه «برابری» بود و بازرگان سیاست خارجی خویش را بر پایه «توازن» استوار ساخت و وی نوعی سیاست عدم تعهد را در پیش گرفت و بر این باور بود که سیاست ایران در قبال قدرتهای بزرگ « باید مانند سیاست مصدق» موازنه منفی باشد.
ب ـ رویاروئی آرمانگرایانه: تصرف سفارت ایالات متحده در 13 آبان 1358 و در پی آن 444 روز ماجرای گروگانگیری، بوته آزمایش سیاست خارجی انقلابی و آرمانگرایانه ای شد که ایران را در برابر بیشتر کشورهای جهان قرار داد. سیاست خارجی تقابلی و رویارو شدن ایران با نظام بین الملل، تنها یک متحد عمده برای جمهوری اسلامی باقی گذاشت که آن هم سوریه بود.
ج ـ سازش جویی واقع بینانه: سرشت سیاست خارجی ایرانِ انقلابی، نه خطی است و نه دیالکتیکی بلکه رنگارنگ است. آیت الله خمینی (ره) به عنوان داور نهایی مسائل ایران شخصاً نه آرمانگرای محض و نه یک واقعگرای ناب بود. ایشان هم از گروگان گیری حمایت کرد و هم خود آنها را آزاد ساخت و هم چنین خودشان تصمیم به ادامه جنگ گرفتند و سر انجام خودشان هم به جنگ پایان بخشیدند. باید گفت: شخص امام پیوسته خط امام را متحول میساختند.
فصل سوم: سیاست خارجی ایران؛ هم شمالی، هم جنوبی
با رحلت آیت الله خمینی و جانشینی آیت الله خامنهای به عنوان رهبر جدید و وقوع جنگ خلیج فارس در سال 1991 و فروپاشی اتّحاد شوروی، اصول محوری سیاست خارجی ایران در دوران رهبری آیت الله خمینی یعنی «نه شرقی، نه غربی» چه در نظریه و چه در عمل سیلست خارجی ایران تحت الشعاع اصل تازه ای قرار می گیرد که می توان آن را «هم شمالی و هم جنوبی» خواند.
در این دوره هدف بلندمدت ایران در خلیج فارس تامین امنیت این منطقه با کمک قدرتهای حاشیه آن است ولی هدف کوتاه مدت این کشور دو جنبه دارد که عبارتند از مهار عراق و آشتی جویی با دولتهای عضو شورای همکاری خلیج فارس. بالاترین اولویت برای آیت الله خامنه ای و حجت السلام رفسنجانی، بازسازی و توسعه اجتماعی و اقتصادی کشور بوده و در این راستا دوبی به عنوان یکی از اعضای امارات متحده عربی بزرگترین شریک تجاری ایران در خلیج فارس گردید و عمان هم تنها دولت دیگر خلیج فارس که در تنگه هرمز در مقابل سواحل ایران قرار دارد، دارای منافع راهبردی مشترکی با ایران است. از سوی دیگر جمهوری اسلامی در درون سازمان اکو تلاش کرد با جمهوری های تازه استقلال یافته شوروی مناسبات چندجانبهای را شکل دهد و با همسایگان شمالی خود روابط اقتصادی و پیوندهای دو جانبهای را برقرار کند.
فصل چهار: تغییر پیش انگارهای سیاستهای خارجی ایران؛ پیش به صلحی مردم سالارانه
با پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات 1376 عنصر جهان نگرش وی یعنی«اصلاحات در داخل» و «صلح در خارج » به عنوان راهبرد اصلی در سیاست داخلی و خارجی ایران مطرح گردید و نمود بارز سیاست خارجی صلح مردم سالارانه در پیشنهاد رئیس جمهور ایران به منظور پیگیری گفتگوی تمدنها در بین ملتهای مختلف بود که با استقبال سازمان ملل مواجه شد.
فصل پنجم: طلیعه آشتی اعراب با ایران؛ به سوی سیاست یکپارچه سیاست آمریکا
سیاست خارجی امریکا فاقد هرگونه برنامه مشخص در قبال منطقه خاورمیانه بوده و پنج دسته تحولات بی سابقه، تدوین سیاست یکپارچه از سوی ایالات متحده را ضروری می سازد
1- احتمال آشتی ایران با دولتهای حاشیه خلیج فارس
2- پیدایش نخستین نشانه های از سرگیری روابط ایران و آمریکا
3- ضعیف شدن امیدها به حل بحران عراق در مدت بیش از هفت سال پس از عملیات طوفان صحرا
4- اعتقاد اعراب به پیوند ناگسستنی حل مسائل امنیتی منطقه با حل منازعه اعراب و اسرائیل
5- فروپاشی شوروی و برداشته شدن دیوار برلین
فصل ششم: نقش ایران در هزاره جدید میلادی؛ نگاهی از بیرون
اهمیت راهبردی کشور ایران به خودی خود برای به دست گرفتن سرنوشت داخلی و خارجی میهن کافی نیست. دولت و مردم ایران باید در مورد ترتیب اولویت اصول سه گانه استقلال، آزادی و اسلام به اتفاق نظری معقول دست یابند و از همه مهمتر اینکه دولت و مردم ایران باید برای عملی ساختن موثر این سه اصل، ساختارها و رویه های مناسبی را ایجاد کنند.
فصل هفتم: آغازگر جنگ عراق و ایران که بود؟
در این پروفسور رمضانی با بررسی قطعنامه های متعدد شورای امنیت در مورد جنگ ایران و عراق، گزارش دبیر کل را به عنوان پاسخی خاموش ارزیابی می کند. عراقی ها در بحث تعیین متجاوز مدعی بودند که تهاجمشان به ایران از مقوله «دفاع پیشگیرانه» بوده و وزیر خارجه آن کشور عراق اظهار می داشت که « حملات مستقیم پیشگیرانه عراق به هدفهای نظامی در ایران» با قضیه معروف کارولین مطابقت می کند که بر ضرورت دفاع فوری و مبرم از خود که مجال انتخاب وسیله یا گفتگو را نمی دهد تصریح دارد. اما در تهاجم عراق معیار «تناسب» رعایت نشده بود، زیرا « به مراتب فراتر از حد تحریکات غیرقابل انکار ایران بود» دبیر کل اظهار می دارد که «حتی اگر پیش از آغاز درگیری نیز ایران تعرضاتی به خاک عراق کرده باشد، چنین تعرضاتی تجاوز عراق به ایران را ... توجیه نمی کند.»